سلام دوستان.

دلتنگم...دلتنگ حرم...حرم امام رضا...خیلی چسبید زیارت آقام......علی بن موسی الرضا

انشالله نصیب تک تکتون بشه.دست شوشوی نازنینم هم درد نکنه که تمام تلاششو کرد که به ما خوش بگذره ...الان دلم تنگه ولی به خاطر چند چیز که البته همه رو نمیتونم بگم ولی یاد دخترک 8 ماهه بدجور داغونم میکنه یاد آتنای 7 ساله یاد کیمیای عزیز و  سحر قریشی...الهی بمیرم واسه دل مادراشون ..خدایا لطفا هیچ بشری رو با فرزندش آزمایش نکن خدایا ما زمینی ها بدجور ضعیفیم یه لحظه هم نگاهت و از ما برندار ...خدایا جامعه مون خیلی نا امن شده ..کمکمون کن..یا آقا علی بن موسی الرضا مددی...گریه


موضوعات مرتبط: صفحه اصلیدست نوشته های بانوی پرتقالی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیدلحرمدل تنگحرم امام رضابنیتاسحر قریشیآتنا اصلانیکیمیا

تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1396 | 20:40 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

پریناز بدخشان، مادر آتنا اصلانی که در پارس‌آباد اردبیل به قتل رسیده است، عنوان کرد: از قاتل آتنا نخواهم گذشت و می‌خواهم قاتل همان‌گونه که آتنا جان داده و از دنیا رفته، جان بدهد.

 

ایران آنلاین /پریناز بدخشان، مادر آتنا اصلانی  درباره روز حادثه و قتل دخترش گفت: ساعت 11 صبح بود که آتنا برای کمک به پدرش از خانه خارج شد و بعد از آن من دیگر خبری از آتنا نداشتم تا اینکه ساعت نزدیک چهار بعد از ظهر بود که پدر آتنا به خانه بازگشت و متوجه شدیم آتنا گم شده است.

وی درباره جزئیات بیشتر روز حادثه افزود: زمانی که آتنا کنار پدرش مشغول کار بود قاتل نزد آنها می‌آید و یک شیشه ترشی را به پدر آتنا می‌دهد. تا آن روز قاتل با پدر آتنا هیچ‌گونه ارتباط کلامی نداشت اما آن روز حادثه قاتل با پدر آتنا ابراز صمیمیت بیشتری می‌کند.
پریناز بدخشان در ادامه تصریح کرد:‌ زمانی که قاتل شیشه ترشی را به پدر آتنا می‌دهد آتنا به پدرش می‌گوید که آن را از مرد همسایه(قاتل) نگیرد اما پدرش بدون توجه به حرف آتنا شیشه ترشی را می‌گیرد و داخل ماشین می‌گذارد.
مادر آتنا اصلانی ادامه می‌دهد: روز حادثه آتنا همراه با پسر دایی‌اش مشغول کمک به پدرش بودند که آتنا چندین بار برای خرید اسباب‌بازی به مغازه اسباب‌بازی فروشی که کنار بساط پدرش بود مراجعه کرد که قاتل از همین فرصت برای دزدیدن آتنا استفاده کرده بود. گویا متاسفانه قاتل به بهانه دادن شیشه ترشی دیگری، آتنا را به داخل مغازه برده و پس از خفه کردنش، او را به قتل رسانده است.
بدخشان در واکنش به شایعاتی مبنی‌ بر اینکه آتنا برای نوشیدن آب به مغازه رنگ‌رزی(مغازه قاتل) مراجعه کرده بود، گفت:‌ آتنا به هیچ عنوان برای نوشیدن آب و یا استفاده از سرویس بهداشتی به مغازه رنگ‌رز نمی‌رفت و من مطمئن هستم که قاتل، آتنا را به بهانه دادن شیشه ترشی به داخل کشانده و او را به قتل رسانده است.
مادر آتنا درباره روزهای سخت پس از گم شدن آتنا و بی‌خبری از او عنوان کرد: پس از آنکه پدر آتنا به منزل بازگشت و متوجه گم شدن فرزند‌مان شدیم به همه جا از جمله اورژانس، پلیس و خیابان‌ها سر زدیم اما خبری از آتنا نبود. روزهای اول امید داشتیم که آتنا را پس از چند روز پیدا کنیم اما هر چه زمان می‌رفت ناامیدی‌ ما بیشتر می‌شد.
وی خاطرنشان کرد: در این مدت نذر و نیازهای بسیاری کردم، حتی نذر کردم که اگر آتنا صحیح و سالم به خانه برگردد برایش قربانی کنم حتی قربانی او را خریدم و هنوز منتظر هستم که آتنا به خانه برگردد و برایش ذبح کنم.
وی افزود:‌ بی‌خبری ما از آتنا بیش از 22 روز طول کشید تا اینکه وقتی یک روز برای پیگیری پرونده به دادسرا مراجعه کردیم در راه بازگشت به منزل متوجه شدم که در شهر هیاهویی به پا شده و همه درباره پیدا شدن جسد آتنا در مغازه رنگ‌رزی که در همسایگی بساط پدرش بود صحبت می‌کردند اول باور نکردم اما هر چه به محل حادثه نزدیک می‌شدم و هیاهوی مردم را می‌دیدم یقین می‌کردم که جسد آتنا در مغازه رنگ‌رز باشد.
بدخشان یادآور شد:‌ وقتی رسیدم جسد آتنا را به بیمارستان منتقل کرده بودند و هرچه التماس کردم اجازه ندادند که من آتنا را ببینم حتی در روز دفن نیز هر چه خواستم که پتو را کنار بزنم تا روی دخترم را ببینم، این اجازه را به من ندادند اما من دخترم را بو کردم و هنوز بوی آتنا در مشامم هست و باور نمی‌کنم که دختر کوچکم که پس از 6 سال نذر و نیاز و سفر به کربلا خدا او را به من بخشیده ما را ترک کرده باشد.
مادر آتنا اصلانی تصریح کرد: قاتل را نخواهم بخشید و می‌خواهم همان‌طور که او فرزند کوچک مرا کشته، از دنیا برود. می‌خواهم بند بند انگشت قاتل (رنگ‌رز) را که جلوی دهان آتنا بود و باعث خفگی او شد قطع کنند و می‌خواهم با اسید تمام صورتش را بسوزانند و بعد از دنیا برود، دلم می‌خواهد مانند آتنای من عذاب بکشد.
وی با تاکید بر اینکه به هیچ عنوان رضایت نخواهم داد، خاطرنشان کرد:‌ من هنوز باور ندارم که آتنا ما را ترک کرده باشد و هنوز چشم به در هستم که روزی آتنا از در خانه وارد شود و قربانی را که برایش نذر کردم، ذبح کنم؛ حتی خواهر کوچک آتنا (آسنا) هنوز جای خالی خواهرش را احساس می‌کند و روی دستانش اسم آتنا را نوشته و اجازه نمی‌دهد که آن را بشوییم و مدام می‌گوید که منتظرم تا آتنا خواهرم بیاید و با من بازی کند./


موضوعات مرتبط: اجتماعی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیآتناآتنا اصلانیپریناز بدخشانپارس آبادواردبیلپارس آباد اردبیلقتلرنگرز

تاريخ : یک شنبه 25 تير 1396 | 2:50 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 205 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب شیمی
  • وب سمفونی
  • وب قالب بلاگفا
  • وب رفتن